کد مطلب:313594 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:215

در دهه ی عاشورا، یکی از قطعات لباس او را مشکی قرار بدهید
آیت الله آقای حاج سید محمدباقر ابطحی در شب سوم محرم الحرام 1415 ه ق در مدرسه ی امام مهدی - عجل الله تعالی فرجه الشریف - كه معظم له در قم تأسیس فرموده اند، به نگارنده ی كتاب اظهار داشتند كه در سن 17 یا 18 ماهگی، عنایت حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام ایشان را شفا داده است. جناب ابطحی در توضیح این كرامت فرمودند:

در تابستانی كه در سن یاد شده بود، عارضه ی اطفال كه از نظر شبه وبا باشد برایم پیش آمده بود، به نحوی كه اطبای آن زمان مثل مرحوم حاج میرزا ابوالقاسم طبیب از معالجه ی بنده مأیوس شدند. در آخر كار مرا به رو به قبله قرار می دهند و مادرم، برای اینكه مرا نبیند، به امامزاده ابراهیم، كه جنب منزل ما در محله ی دارالبطیخ قرار داشت، رفته و متوسل می شود. حالا، آنجا خوابش می برد یا در منزل، نمی دانم. به هر حال در خواب به حضور حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام مشرف می شود. حضرت به وی می فرماید: شفا داده شد (یا می شود) و میوه ی فرزند شما تا آخر عمر هندوانه است (اتفاقا تا این ساعت، میوه ای همانند هندوانه به من سازگار و مؤثر نیست!). سپس در پایان فرموده بودند: ولیكن برای داداش من حسین (با همین عبارت) در دهه ی عاشورا یكی از قطعات لباس او را مشكی قرار بدهید و به او بپوشانید.

تا مادرم زنده بود، به اجرای این سفارش مقید بود و هر ساله در ایام عاشورا به من تذكر می داد كه لباس مشكی را در دهه ی عاشورا فراموش نكنم. بعد از ایشان نیز من به عنوان وصیت و سفارش هیچ گاه این عمل را ترك نكرده ام.

آقای ابطحی افزودند:

حال كه سخن بدینجا رسید، ذكر داستان دیگری كه ایضا حاكی از عنایات حضرت ابوالفضل علیه السلام می باشد خالی از لطف و مناسبت نیست. مقصود، داستانی است كه در عالم خواب برای مرحوم آیت الله العظمی بروجردی «قدس سره» واقع شد. چگونگی آنكه: ایشان، پس از اتمام درس در مسجد بالا سر حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام (در 38 یا 39 سال قبل از این تاریخ، كه شب سوم محرم الحرام 1415 ه ق می باشد) از بنده سؤالاتی در باب افراد فامیل من نمودند كه، آیا در میان افراد فامیل من فردی با نام مبارك عباس یا ابوالفضل وجود دارد یا نه؟ فراموش نمی كنم از جلوی درب



[ صفحه 416]



موزه ی سابق آستانه ی مقدسه ی حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام، كه امروز تبدیل شده است به مسجد موزه ی بالا سر، می گذشتیم كه فرمودند: «پریشب من در خواب حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام را دیدم كه سفارش شما را به من فرمودند». دانستم از زمان كسالت من در طفولیت تا آن تاریخ و ان شاء الله در آینده، اجمالا عنایتی از سوی حضرت به من بوده و هست.